برنامه های کاربردی از جمله مهمترین اجزای تلفن های همراه هستند که به نوعی به بخشی جداناپذیر از آن ها تبدیل شده اند. این نرم افزارها در مواقع ضروری به کمک ما می آیند.
به گزارش گروه خواندنی های باشگاه خبرنگاران، تلفن های همراه دارای سیستم عامل های متفاوتی هستند. هر یک از این سیستم های عامل به برنامه های خودشان نیاز دارند تا
به درستی اجرا شوند. هفته گذشته برنامه هایی را مخصوص سیستم های مختلف قرار دادیم که می توانید از اینجا دانلود کنید. این هفته برنامه هایی را مخصوص تلفن های متفاوت برای
دانلود قرار داده ایم.
کرنومتر حرفه ای - آی او اس
نصیحت صادقانه
1. امام صادقعلیهالسلام فرمود: «کُونُوا دُعاةَ النَّاسِ بِاَعْمالِکُمْ؛ (1) با اعمالتان دعوتگر مردم باشید.»
آنچه بیش از تبلیغ قولى، مؤثرتر و ماندگارتر است، تبلیغ با رفتار و کردار است و با تأسف، آنچه بیشتر از تبلیغ لفظى و کتبى از آن غفلت شده، همین تبلیغ عملى است.
امروز با توسعه حوزههاى آموزشى و پژوهشى و همینطور، رشد طرح هجرت و تبلیغ، هم در باب آموزش و هم اعزام مبلغان، گامهاى مؤثرى برداشته شده است که در جاى خود مفید و مغتنم است؛ امّا چه زیباست در کنار آن به تبلیغ عملى که دامنه وسیعترى را شامل مىشود نیز توجّه ویژه صورت گیرد.
در سالهای اخیر در حوزههاى علمیه، به مسئله آموزش توجّه شده و مراکز متعدّد تخصّصى به مدد تعلیم سنّتى آمده است؛ امّا به نظر مىرسد براى امر تربیت و تهذیب، باید اهتمام بیشتری صورت گیرد و بر سنّتها و سیرههاى ستودنى گذشتگان، چون: زهد، بىاعتنایى به دنیا و توجّه به عبادات و معنویات، تأکید بیشتری انجام شود.
2. اگر در گذشته تفکّراتى چون دخالت نکردن حوزویان در مسائل اجتماعى و سیاسى در مراکز دینى و علمى، حاکمیت فرهنگى داشت؛ امّا به برکت انقلاب و امامرحمهالله آن اندیشهها به انزوا رفت. چه زیباست که عملکرد افراطى در این سو و توجیه بسیارى از مسائل دنیوى به اسم مقابله با تحجّر، ما را دچار نقیصه دیگرى که فاصله گرفتن از روحیه وارستگى و تعلّق نداشتن به دنیا و متعلّقات آن و...میباشد، نسازد. توجه داشته باشیم که بزرگان ما چون حضرت امامرحمهالله با اینکه بیشترین اهتمام را به سیاست و اجتماع داشتند؛ امّا در پارسایى، اخلاق و معنویات نیز در اوج بودند.
توصیه آن عزیز هنوز در گوشمان طنینانداز است که مىفرمود: «اگر ما از زىّ متعارف روحانیت خارج شویم و خداى نخواسته توجّه به مادّیات کنیم، در صورتى که خودمان را با اسم روحانى معرفى کنیم، این منتهى ممکن است بشود به اینکه روحانیت شکست بخورد...و شکست روحانیت، شکست اسلام است.» (2)
روحانیت به سبب جایگاه خاصّ و پیروى از ائمّهعلیهمالسلام و اولیاء و پاسدارى از دین باید وارسته و آزاد از دنیا باشد. در این اصل، شکّى نیست و در دعاى ندبه نیز مىخوانیم: «بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیا الدَّنِیةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ؛ (3) پس از اینکه شرط کردى بر آنان زاهد بودن در مراتب این دنیاى پست و در زر و زیورش را، پس آن را پذیرفتند.» خداوند بر اولیایش زهد در دنیا را شرط کرد. و حوزه و عالمان که تابع و نایب عامّ ایشان هستند، قطعاً مشمول آن خواهند بود.
این مسئله در عصرى که روحانیت، دخیل و سهیم در حکومت است، اهمیت بیشترى مىیابد که شیوه امام علىعلیهالسلام در دوران زمامدارى، دلیلى بر این ادّعاست. همچنین است سخن امام صادقعلیهالسلام خطاب به معلّى که فرموده بود: «هَیهَاتَ یا مُعَلَّى أَمَا وَ اللَّهِ أَنْ لَوْ کَانَ ذَاکَ مَا کَانَ إِلَّا سِیاسَةُ اللَّیلِ وَ سِیاحَةُ النَّهَارِ وَ لَبْسُ الْخَشِنِ وَ أَکْلِ الْجَشِبِ؛ (4) هیهات اگر چنین مىبود (و حکومت دست ما بود) براى ما جز نگهبانى شبانه و تلاش روزانه و پوشاک زبر و خوراک سخت، چیزى نبود.»
این سخن، ارائه الگویى براى ما است که بدانیم در زمان مسئولیت اجتماعى و سیاسى، بیش از گذشته باید به دورى از دنیا اهتمام ورزید؛ از اینرو وضعیت، بیشتر شبیه دوران حضرت علىعلیهالسلام است که حکومت حق، برقرار بود؛ نه مانند سائر ائمهعلیهمالسلام که تشیع و امامان در انزوا بودند. قول و عمل حضرات ائمهعلیهمالسلام به ما مىفهماند که در این دوره، اهمیت و اولویت زهد و وارستگى بیشتر از دیگر زمانهاست.
3. کلام آخر اینکه اگر مىخواهیم مصداق آیه شریفه «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ...»؛ (5) «آیا مردم را به نیکى امر مىکنید و خود را از یاد بردهاید...» نباشیم و عقاب « لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ»؛ (6) «چرا مىگویید آنچه را که بدان عمل نمىکنید.» شامل حالمان نشود، باید با الهام از اندرز الهى که فرمود: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى»؛ (7) «بگو شما را به موعظهای نصیحت میکنم که دوبهدو یا تکتک برای خدا قیام کنید.» به تنهایى یا به جمع، هر اندازه که مىتوانیم براى خدا قیام و اقدام کنیم. باید هشدار قرآن را جدى بگیریم که فرمود: «فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ»؛ (8) «حیات دنیا، شما را نفریبد و شیطان، شما را به خدا مغرور نسازد.»
امید که با اصلاح خود، بر آلودگیهایى که جان و جامعه را فرا گرفته، آب پاکى و پاکیزگى بریزیم.
والسّلام
پینوشـــــــــــــتها:
(1). بحار الانوار، محمدباقر مجلسى، بیروت، مؤسسة الوفاء، دوم، 1403 ق، ج 5، ص 198.
(2). صحیفه نور، امام خمینى، مرکز مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى وزارت ارشاد اسلامى، تهران، 1365 ش، ج 18، ص 12.
(3). مفاتیح الجنان، شیخ عبّاس قمى، وجدانى، دوم، 1385 ش، قم.
(4). اصول کافى، محمّد بن یعقوب کلینى، تهران، گلگشت، دوم، 1377 ش، ج 2، ص 273.
(5). بقره/ 44.
(6). صفّ/ 2.
(7). سبأ/ 46.
(8). لقمان/ 33.
گلبرگ هدایت
{شش توصیه از حضرت آیت الله جوادی آملی مد ظله العالی}
کتاب سروش هدایت، مجموعه پیامهای حضرت آیت الله جوادی آملی دام ظله - میباشد که به مناسبتهای گوناگون به قلم ایشان نوشته شده و اولین جلد آن در سال 1382، به کوشش «مرکز نشر اسراء» در 349 صفحه منتشر گردیده است.
آنچه در ذیل تقدیم میشود، شش اشارت است که در پی تقاضای رهنمودی از اردبیل، برای کانون فرهنگ و اندیشه جوان نوشته اند. از خداوند میطلبیم به حضرت استاد، توفیق ارشاد بیشتر عنایت فرماید.
شش اشارت
یکم. پرهیز از گناه و اعراض از لغزش و اعتراض نسبت به کژروی و معارضه با خواستههای برخاسته از هوس، زمینه نزول فیض فرق حق و باطل، و تفکیک صدق و کذب، و تمیز زیبا و زشت، و بالاخره جدایی مرز اطاعت و عصیان را فراهم میکند؛ «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا ویکفر عنکم سیئاتکم ویغفر لکم والله ذو الفضل العظیم» (1)
بهترین وسیله برای نیل به این هدف مقدس، قرآن مدار بودن است؛ چه اینکه از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شد: «دوروا مع کتاب الله حیثما دار؛ (2) یعنی در مدار قرآن حرکت کنید و هرجا قرآن کریم حضور دارد، حاضر باشید و جایی که این کتاب آسمانی آن را منع فرمود و حضور ندارد، شما شرکت نکنید.
دوم. انسان بیش از هر چیز، از اندیشه صائب و انگیزه صالح به «تقوا» میرسد و از «طغوا» میرهد و به «صلاح» بار مییابد و از «طلاح» رها میگردد. تحصیل جزم علمی و عزم عملی برای شما جوانانی که در مهد تذکیه محققانه و تزکیه مقدسانه اردبیل به سر میبرید، به منظور پیوند غابر و قادم و اتصال سلسله سالف و آنف میسور است.
لذا از این مائده آماده باید بهره کافی برد. بنابراین، باید از جهل علمی نجات یافت و از جهالت عملی خلاص شد تا راه و رهرو، و همراه و رهبر و راهنما به خوبی شناخته شده و فراهم شود؛ «ومن یومن بالله یهد قلبه...» (3) و «وان تطیعوه تهتدوا» (4).
سوم. هرگونه دانشی که مایه شهود عین خارج نباشد و صحنه واقع را مکشوف نکند و اسمای حسنای الهی را مرئی نسازد، علم حصولی و دانش مفهومی و ذهنی است. چنین دانشی، هرچند آثار سودمندی را به همراه دارد، ولی از مآثر دانش شهودی تهی است. لذا، گاهی افول میکند و زمانی غروب دارد و چیزی که آفل و عازب است، محبوب نبوده، توان رساندن سالک را به محبوب واقعی ندارد.
بهترین وسیله برای شهود حقیقت، اطاعت خالصانه دستورهای الهی است؛ چه اینکه بدترین حجاب که مانع نیل به واقعیت است، همانا عصیان احکام خداست. از حضرت امام سجاد علی بن الحسین علیهما السلام رسیده است که: «ان الراحل الیک قریب المسافة وانک لا تحتجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک. (5)»
چهارم. همان طوری که گناه آثار سوء دارد، افراط در کامیابی و زیاده روی در خوردن و نوشیدن حلال نیز مانع طهارت دل و نرمی قلب میگردد. از حضرت رسول گرامی صلی الله علیه و آله نقل شد: «لا تمیتوا القلوب بکثرة الطعام والشراب؛ فان القلب یموت کالزرع، اذا کثر علیه الماء؛ (6) دلهای خود را با پرخوردن و زیاد نوشیدن نمیرانید. زیرا قلب مانند بذر کشت شده است که اگر آب زیاد دریافت نکند، میپوسد.»
لذا، روزه که به منظور تعدیل دستگاه گوارش است، نه تعطیل آن، سهم به سزایی در احیای دل، و نرم نمودن آن، و فرشته منش کردن وی دارد.
از این جهت، فقیهان بزرگ فرموده اند: یکی از فضایل روزه همین است که انسان صائم شبیه فرشته میشود و از لذایذ مادی، منزه میگردد. (7)
بر بند دهان از نان کامد شکر روزه دیدی هنر خوردن بنگر هنر روزه
روزه نم زمزم شد در عیسی مریم شد بر طارم چارم شد او در سفر روزه
کو پر زدن مرغان کو پر ملکای جان این هست پر چینه وآن هست پر روزه
هرگز فطانت و هوشمندی با پرخوری جمع نمیشود؛ چه اینکه حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود: «لن تجتمع الفطنة والبطنة» (8) و تعدیل در غذا، و پرهیز از پرخوری، زمینه تفکر صحیح را فراهم مینماید و فکر صائب، وسیله عمل صالح خواهد بود. لذا، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اذا رایتم اهل الجوع والتفکر، فادنوا منهم؛ فان الحکمة تجری علی السنتهم؛ (9) اگر اهل تفکر و کم خوری را دیدید، به آنان نزدیک شوید. زیرا حکمت بر زبان آنها جاری میگردد.» یعنی آنان مجاری فیض خدای حکیم اند و حکمتهای نظری و عملی را میتوان از زبان آنان شنید.
پنجم. گرچه تمام رخدادهای دنیا صبغه آزمون الهی را به همراه دارد، لیکن برخی از آنها به عنوان فتنه گمراه کننده مطرحند و باید برای نجات از آن به خدای سبحان پناه برد؛ چه اینکه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهما السلام فرمود: »... فلیستعذ من مضلات الفتن.» (10)
کسی نگوید خدایا، از اصل فتنه و امتحان به تو پناه میبرم؛ زیرا همگان در معرض آزمون الهی اند، بلکه هر کدام از شما به خداوند پناه ببرد از فتنههای گمراه کننده؛ البته عالمان راستین، اعم از حوزوی و دانشگاهی، از فتنههای زیان بار مصونند؛ نه به فتنه گمراه کننده قیام مینماید و نه فریب آن را میخورند؛ چه اینکه از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسیده است: «ان الفتنة تجی ء فتنسف العباد نسفا وینجو العالم منها بعلمه؛ (11) فتنه میرسد و بندگان را درهم میکوبد و فقط دانشمند [الهی] از آن نجات مییابد.»
این گونه دانش، هم مصداق بارز علم نافع است که مردان خدایی مجاری ادراکی خود را وقف فراگیری آن قرار میدهند و از هرچه به عنوان علم غیر نافع است، میپرهیزند.
ششم. گرچه بسیاری از دانشها را انسان در آغاز زندگی نمیداند و به تدریج آنها را فرا میگیرد؛ لیکن علوم بنیادین را در درون خود دارد که خدای سبحان از آن به «فطرت الله» یاد نمود و «نفس ملهمه» به تقوا و طغوا را از شئون او قرار داد.
سعی بلیغ سالک صالح، آن است که دانشهای نهادینه شده را در پرتو عقل و نقل شکوفا کند و از رهبران الهی که به منظور اثاره و شکوفایی آنها مبعوث شده اند؛ ویثیروا لهم دفائن العقول، (12) استمداد نماید و از ناهماهنگی دانشهای مهمان با علم میزبان بپرهیزد و بدان آگاه باشد که جان قدسی وی چونان حضرت یونس علیه السلام در ماهی تن محبوس است و برای رهایی از زندان طبیعت بدن و هر آنچه امر طبیعی و مادی است، ذکر یونسی سودمند است؛ «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (13) .
در این حال، خداوند استجابت میفرماید و جان ملکوتی را که رهن تن واقع نشد، تحریر مینماید و چنین روح آزادی، نه تنها از هر چه رنگ تعلق پذیرد، حر است، بلکه از هر چه رنگ تعین پذیرد، آزاد است.
یونس قدسی تویی، در تن چون ماهیای بازشکاف و ببین، کین تن ماهی است آن
لازم است از خدای سبحان درخواست نمود که یا چنین شویم یا در محضر چنان یونس قدسی باریابیم که:
در طره هاش نسخه «ایاک نعبد» است در چشم هاش غمزه «ایاک نستعین»
چنان انسان متکاملی، هماره به نام و یاد خداست و دیدار وی تذکره صاحب نظران و تبصره صاحب بصران است... .
جوادی آملی
دی ماه 1380
پینوشـــــــــــــــت:
1) انفال/29.
2) نهج الفصاحة، ج 2، ص 767.
3) تغابن/11.
4) نور/54.
5) مفاتیح الجنان، دعای ابی حمزه ثمالی.
6) نهج الفصاحة، ج 2، ص 78.
7) جواهر الکلام، کتاب صوم، ج 16، ص 181.
8) شرح غررالحکم، ج 6، ص 370.
9) نهج الفصاحة، ج 2، ص 753.
10) نهج البلاغه، حکمت 93، بند 1 و 2.
11) نهج الفصاحة، ج 2، ص 666.
12) نهج البلاغه، خطبه 1.
13) انبیاء/87.
شبی با بقیع
اى بقیع! تربت پاک تو، توتیاى چشم عرشیان عالم است. فضاى عطرآگین تو، مشام عشاقت را تا ابد پر کرده است.
در شبهاى آرام تو، غلغلهاى از ورد ملائک به پاست. ماه در پرتو پرفروغت روى تابیدن ندارد.
نور ستارگان آسمان پرتوى از سنگریزههاى مزار توست.
انوار ملکوتى تو روشنتر از جملهى کهکشانهاى عالم است. خاک آسمانى جمله افلاک در تو آرمیدهاند.
تصویر تو بلندترین فریاد مظلومیت تاریخ هستى است. در درونت اسرار آمیزترین رازهاى هستى نهفته است. نقش تو مهر مظلومیت آلالله بر پهنهى این کرهى خاکى است. در حدیثحرمتت زبان فصاحت الکن مانده است.
لطیفه بخوانید، لطیفه بگویید (1)
خوردن هسته خرما
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و حضرت امیر علیه السلام مشغول خوردن خرما بودند و پیامبر صلی الله علیه و آله هر خرمائی که میخورد، هستهاش را به طور پنهانی در مقابل حضرت امیر علیه السلام قرار میداد.
وقتی خرما تمام شد ـ و هستههای زیادی جلوی حضرت علی علیه السلام جمع شد و مقابل پیامبر صلی الله علیه و آله هیچ خرمائی نبود ـ حضرت رسول صلی الله علیه و آله به شوخی فرمودند: «مَن کَثُرَ نَواهُ فَهُوَ أَکُولُ» یعنی: هر کس که هسته بیشتری جلویش جمع شده، پرخور است.
امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد: «مَن أَکَلَ نَواهُ فَهُوَ أَکُولُ» یعنی: هرکس که هستهها را خورده، پرخور است. (1)
خلاصی از پادرد
پیامبر صلی الله علیه و آله در جمع اصحاب و انصار نشسته بودند و پای مبارکشان خسته شده بود؛ ولی با توجه به حیا و ادب بسیار بالایی که داشتند، پای مبارک را دراز نمیکردند. پس از گذشت لحظاتی، یک پایشان را دراز کردند و از حاضران پرسیدند: «این پای من، به چه چیزی شبیه میباشد؟»
هر یک از حضّار، به مقتضای ذوق و سلیقه خود، تشبیهاتی کردند و پیامبر هیچ یک را نپذیرفت. گفتند: «یا رسول اللّه! خودتان بفرمایید که پای مبارکتان شبیه به چیست؟»
حضرت، تبسمی کرده و پای دیگرشان را نیز دراز نموده و فرمودند: «آن پای من، به این پای من شبیه میباشد.» (2)
«لا» و «لنا»
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه ابوبکر و عمر که در طرفین حضرت بودند، قدم میزدند. عمر گفت: «یا ابالحسن! أنت بیننا کالنّون فی لنا» یعنی: یا علی! تو در بین ما مثل نون «لنا» میباشی (و منظورش این بود که ما دو تا، قدّمان بلندتر از توست.)
حضرت علی علیه السلام در جواب فرمود: «لَوْ لَمْ أَکُنْ بَینَکُما لَکُنْتُما لا» اگر من در بین شما نبودم، شما «لا» میشدید و هیچ بودید. (3)
بس تجربه کردیم در این دیر مکافات با دُرد کشان هر که در افتاد بر افتاد
فریاد که با زیرکی آن مرغ سخنسنج پندار زدش راه و به دام خطر افتاد
کفش خوری
ابو هریره جهت شوخی با پیامبر صلی الله علیه و آله، کفشهای آن حضرت را برداشت و پیش خرما فروش رفت و آنها را گرو گذاشت و کمی خرما گرفت و نزد پیامبر بازگشت و شروع کرد به خوردن خرماها.
پیامبر پرسید: «ابوهریره، چه میخوری؟» گفت: «کفشهای رسول خدا را.»
مخلوق زیباتر از خالق
وقتی که حضرت ابراهیم علیه السلام را پیش نمرود بردند، دید مردی بسیار زشت رو بر تخت نشسته است و غلامان و کنیزان زیبارویی در خدمت او هستند.
حضرت پرسید: «او کیست؟» گفتند: «او خدای ما، نمرود است.»
پرسید: «این افرادی که در اطراف او صف کشیده اند، چه کسانی هستند؟»
گفتند: «آفریدگان و مخلوقات او هستند.»
خلیل اللّه فرمود: «چگونه است که این خدا، بندگانش را بهتر از خودش خلق کرده است؟» فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ. (4)
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش
امامزاده یعقوب
مردی درباره زندگی پیامبران صحبت میکرد. در ضمن صحبتهایش گفت: «حضرت امامزاده یعقوب را در مصر، بالای گلدسته، شغال خورد.»
یکی از مستمعین گفت: «حضرت آقا! آنکه میگویی، امامزاده نبود و پیغمبرزاده بود. یعقوب نبود و یوسف بود. در مصر نبود و در کنعان بود.
بالای گلدسته نبود و ته چاه بود. شغال نبود و گرگ بود؛ و اصلاً خوردنی در کار نبود و قضیه دروغ بود.»
آموزش عربی
شخصی پس از چند سال اقامت در عربستان، به شهر و دیار خود بازگشت. اقوام و نزدیکانش به دیدن او آمدند و از او پرسیدند: «در این چند سالی که در آنجا بودی، عربی را خوب یاد گرفتی؟». گفت: «آری».
پرسیدند: «در عربی به شتر چه میگویند؟» گفت: «چرا از آن گنده گندهها سؤال میکنید؟ از چیزهای کوچکتر بپرسید» گفتند: «به خرگوش چه میگویند؟» گفت: «گفتم کوچک، ولی نه اینقدر کوچک. از این وسط مسطها بپرسید» پرسیدند: «به بز چه میگویند؟» گفت: «خود بز را نمیدانم. ولی به بچهاش یک چیزی میگفتند.» (5)
?
پاورقــــــــــــــــــــی
1. لطائف الطوائف، ص90.
2. مردان علم در میدان عمل، ج3، ص364.
3. لطائف الطوائف، ص 25.
4. ریاض الحکایات، ص126.
5. نقل از لطیفههای تلخ و شیرین از مردمان اهل دین، مصطفی درویش.
نکتههای خواندنی (1)
1. آیت اللَّه سیدعلی قاضی رحمه الله، استاد عرفانِ بزرگانی همچون علامه طباطبایی و آیت الله بهجت، فرموده اند که اگر من به جایی رسیده باشم از دو چیز است: «قرآن کریم و زیارت سیدالشهداءعلیه السلام» (1)
2. طبق فتوای شماری از مراجع معظّم تقلید، تماس بدنی با نام مبارک امام حسین علیه السلام و القاب او، مانند سید الشهداء، بدون طهارت جایز نیست (احتیاطاً) . (2) مثلاً هنگام دست گذاشتن یا پیشانی نهادن بر این گونه نامها و لقبها باید وضو داشت.
3. امروزه روضه خوانی به معنای مرثیه خواندن و سوگواری کردن و اشک ریختن برای امامان معصوم و به ویژه امام حسین و یاران اوعلیهم السلام است. این تعبیر از عنوان کتاب روضةُ الشّهداء (گلستان شهیدان) ، اثر ملاحسین واعظ کاشفی، برگرفته شده است؛ زیرا این کتاب از نخستین کتابهای فارسی - نَه نخستین کتاب - درباره امام حسین علیه السلام و دیگران بود که سخنوران و واعظان، آن را به دست میگرفتند و در محافل مذهبی و مجالس سوگواری از روی آن میخواندند و بدین جهت آنان راروضه خوان و این گونه مجالس را مجالس روضه خوانی نامیدند. (3)
4. طبق قواعد دستور زبان عربی باید گفت و یا نوشت: یا ابا عبدِاللَّهِ الحسین (نَه یا أبی عبداللَّه الحسین) ، یا سَیدَ الشُّهَداء (نه یا سِیدُ الشّهداء) ، یابنَ رسول اللَّه (نه یا ابن رسول اللَّه؛ همزه کلمه ابن بعد از یاء منادا حذف میشود) ، یابن الزّهراء (نه یا ابن الزّهراء) ، حضرت حسین بن علی علیهما السلام (نه حضرت حسین ابن علی علیهما السلام؛ همزه کلمه ابن بین دو اسم خاص و عَلَم حذف میشود) ، یا حسَینُ بنُ علی (نه یا حسِینِ بن علی) ، یا اباالفضل (نه یا ابوالفضل) ، یا ابافاضل (نه یا ابو فاضل) ، یا زینب أدرکینا (نه یا زینب ادرکنا) .
5. بسیاری از حدیث شناسان و تاریخ پژوهان درباره عروسی حضرت قاسم، فرزند امام حسن، با دختر امام حسین علیه السلام در کربلا و عاشورا گفته اند که چنین چیزی از پایه تا پایان دروغ است. (4) گفتنی است که آنچه وجود داشته، عروسی حسن بن الحسن (حسن مُثَنّی) ، فرزند دیگر امام حسن علیهما السلام، با فاطمه دختر امام حسین علیهما السلام و پیش از روز عاشورا و ورود به کربلا بوده است. (5)
6. مستحب است که شش اللَّه اکبر پیش از تکبیرةُ الاِحرامِ آغازِ نماز و در مجموع، هفت اللَّه اکبر بگوییم و تکبیر هفتمی را همان تکبیرةُ الاِحرام نماز قرار دهیم. (6) این عمل از هنگامی مستحب شد که امام حسین علیه السلام خردسال بودند. روزی حضرت برای خواندن نماز، کنار پیامبر خداصلی الله علیه وآله ایستادند و پس از شنیدن تکبیرة الاحرام پیامبر، ایشان نیز تکبیر گفتند. هنگامی که پیامبر صدای تکبیر امام حسین را شنیدند، تکبیر خود را دوباره تکرار کردند. امام حسین نیز دوباره تکبیر گفتند و این کار تا هفت بار تکرار شد. از آن روز به بعد، هفت بار تکبیر گفتن در آغاز نماز نیز مستحب گشت. (7)
7. نام اسب امام حسین علیه السلام در روز عاشورا که از پیامبر عزیز خداصلی الله علیه وآله به او رسیده بود، ذو الجَناح نبوده و مُرتَجِز (خوش رَجَز و خوش آواز) بوده است. (8) دانستنی است که ذوالجَناح به معنای بالدار و کنایه از اسب چابک و تیزرو و راهوار است. پس شاید ذوالجَناح، بیان صفت و ویژگی اسب امام حسین علیه السلام از سوی مردم بوده است نه نام آن.
8. در زیارت عاشورا میخوانیم: «السّلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی أولاد الحسین و علی أصحاب الحسین.» برخی از زیارت پژوهان بر این اندیشه اند که منظور از علی بن الحسین در اینجا، حضرت علی اکبر است و نه امام سجادعلیهما السلام؛ زیرا در این قسمت از زیارت عاشورا، ما بر شهدای کربلا درود میفرستیم و نه بر زندگان و بازماندگان آن، و امام سجادعلیه السلام جزء شهدای کربلا نبوده اند. پس، از این سلام اختصاصی بر حضرت علی اکبرعلیه السلام نیز میتوان نشان دیگری از عظمت مقام و منزلت ایشان را برداشت کرد. (9)
9. شماری از حدیث پژوهان و تاریخ نگاران بر این عقیده اند که عبارتِ «مَهلاً مَهلا یابنَ الزَّهراء؛ای پسر زهرا صبر کن صبر کن!» و رویدادهای پس و پیش آن را که به حضرت زینب علیها السلام - هنگام وداع و خداحافظی ایشان با امام حسین علیه السلام - نسبت میدهند، در کتابها و منابع معتبر حدیثی و حتی بعضی از کتابهای نامعتبر روایی نیز دیده نشده است. از این رو، در انتساب آن به حضرت زینب علیها السلام باید درنگی دیگر ورزید تا به صحیح بودن یا ناصحیح بودن آن دست یازید. (10)
10. غالباً کسانی در بیان و شناساندن فضائل و یا مصائب معصومان و به ویژه امام حسین و یارانش علیهم السلام به نقل خواب میپردازند و از اینجا و آنجا خوابهای یأجوج و مأجوج میسازند که با تنبلی فکری و مطالعاتی در بیداری دَمسازند و البته خواهند دید که در غزل معصوم شناسی، قافیه را نیز میبازند. فَتَأَمَّل فیهِ کَثیراً جَیداً!
11. احترام گذاشتن به چیزی که نام مبارک امام حسین علیه السلام بر آن نوشته شده، لازم است. (11) از این رو، مواظب باشیم مثلاً کاغذ یا روزنامه و یا سجادهای را که نام حضرت بر آن نوشته شده است، زیر پا نگذاریم و یا بر آن ننشینیم.
12. علامه محمدباقر مجلسی رحمه الله در جلد 101 کتاب بحار الانوار، دو زیارت ناحیه مقدسه برای امام حسین و یارانش علیهم السلام ذکر کرده که اوّلی در صفحه 269 تا 274 و بیشترِ آن در بردارنده نام شهدای کربلا و به تاریخ سال 252 هجری قمری است و دیگری زیارت بلندتری در صفحه 317 تا 325 است که گاه سخنوران و مداحان، عبارتهایی از آن را، مانندِ «والشّمر جالس علی صدرک» و یا «لأبکینّ علیک بدل الدّموع دماً»، در مجالس روضه خوانی و عزاداری میخوانند. شماری از حدیث پژوهان گفته اند که چون تاریخ زیارتنامه اول به سال 252 هجری قمری و تولد امام زمان به سال 255 یا 256 هجری قمری بوده است، این زیارتنامه از ناحیه مقدسه امام حسن عسکری علیه السلام - نه امام زمان علیه السلام - بوده (12) ، ولی زیارت دوم از ناحیه مقدسه امام زمان علیه السلام بوده است؛ البته شمار دیگری از حدیث پژوهان نیز بر این باورند که متن هر دو زیارتنامه از ناحیه مقدسه امام معصوم علیه السلام نبوده، بلکه احتمالاً از مُنشَئات و بر نوشتههای بزرگانی همچون سید مرتضی رحمه الله بوده اند. از این رو، باید کژی یا راستی این باور را برپژوهید و دلیلهای آن را خوب دید. (13)
13. از علتهایی که روز تاسوعا (نهم محرّم) ، از نظر سوگمندی و سوگواری و جز آن، نیز مهم دانسته و در تاریخ ثبت شد، این است که امام حسین و یارانش علیهم السلام در این روز، تنها و غریبانه به محاصره کامل دشمنان خود درآمدند و امام صادق علیه السلام در این باره فرموده اند: «تاسوعاء یومٌ حوصِرَ فیهِ الحُسَین علیه السلام وَ أَصحابُه رَضِی اللَّهُ عَنهُم بِکَربَلاء...؛ (14) تاسوعا روزی است که امام حسین و یارانش علیهم السلام در کربلا به محاصره درآمدند.»
14. غالب مراجع معظّم تقلید - با استنباط از احادیث - فرموده اند که شخص مسافر - اگر خواست - میتواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله و مسجد کوفه و حرم امام حسین علیه السلام نمازهای چهار رکعتیاش را - به جای نماز شکسته - به صورت تمام بخواند و حتی بعضی از مراجع فرموده اند که این کار، مستحب هم است. (15) شاید این احادیث میخواهند به ما بفرمایند که حرم امام حسین علیه السلام و سه جای دیگرِ پیش گفته، حکم وطن و خانه خودمان را دارند و مسجدالحرام نشان دهنده توحید و مسجد النبی نشان دهنده نبوت و مسجد کوفه و حرم امام حسین علیه السلام نشان دهنده امامت و ولایت هستند و در نظام ولایی، عدالت علی علیه السلام (در مسجد کوفه) و شهادت حسین علیه السلام (در کربلا) دو رُکن رَکین و دو اصل اصیلند که باید الگوی همه ولایتمداران باشند.
15. بسیاری از حدیث پژوهان و تاریخ نگاران بر این اعتقادند که حضرت لیلی، مادر حضرت علی اکبرعلیهما السلام، در کربلا اصلاً حضور نداشته و حتی شاید آن زمان، در قید حیات نیز نبوده است تا چه رسد به اینکه بخواهند آن داستانها و افسانهها را درباره ایشان بتراشند و بگویند و بنویسند. گفتنی نیز ا ست که نام مادر حضرت علی اکبر، لیلی بوده وام لیلی (مادر لیلی) نبوده است. (16)
16. میدانیم که پوشیدن لباس سیاه - جز چند مورد مانند عبا و عمامه سیاه - در نماز کراهت دارد و از ثواب نماز میکاهد. (17)
قابل توجه است که طبق فتوای شماری از مراجع معظّم تقلید، اگر به نیت عزاداری و سوگواری برای معصومان علیهم السلام، مانند امام حسین علیه السلام، لباس سیاه بپوشیم و هنگام نماز، آن را بر تَن داشته باشیم، این کار نه کراهتی دارد و نه از ثواب نمازمان میکاهد. (18)
17. میان علاقه مندان و ارادتمندان به امام حسین علیه السلام مشهور است که برای برآورده شدن حاجات خود به برادر والامقامشان، حضرت عباس علیه السلام، متوسل شوید و این ذکر را 133 بار که عدد آن طبق حروف اَبجَد با نام مبارک عباس برابر است، با حضور قلب بر زبان جاری سازید: «یا کاشِفَ الْکَرب عَن وَجهِ الحُسَین اِکْشِف کَربی بِحَقِّ أَخیکَ الْحُسَین؛ای برطرف کننده غم از چهره حسین! برطرف کن غم مرا به حق برادرت حسین!»
به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حَسبُ الحالِ مشتاقی
?
پاورقــــــــــــــــــــی
1) دریای عرفان، هادی هاشمیان، ص 39.
2) توضیح المسائل مراجع، گردآوری سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی، ص 180، مسئله 319 و نیز ص 200، سؤال 173.
3) حماسه حسینی، آیت الله مرتضی مطهری، ج 1، ص 53 -54.
4) لؤلؤ و مرجان، حاج میرزا حسین نوری، ص 193-194 و منتَهَی الآمال، حاج شیخ عباس قمّی، ص 559 و حماسه حسینی، همو، ج 1، ص 28.
5) مُنتَهَی الآمال، همو، ص 290 - 292 و 548.
6) تحریر الوسیله، امام روح الله موسوی خمینی، ج 1، ص 161، مسئله 2.
7) من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 1، ص 305.
8) بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج 45، ص 10 و لؤلؤ و مرجان، همو، ص 178.
9) تحقیقی در نهضت عاشورا، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، ص 89 - 90.
10) لؤلؤ و مرجان، همو، ص 92 و 179.
11) توضیح المسائل مراجع، همو، مسئله 140.
12) بحار الانوار، ج 101، ص 274.
13) همان، ص 328.
14) الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 4، ص 147.
15) توضیح المسائل مراجع، همو، مسئله 1356.
16) لؤلؤ و مرجان، همو، ص 92؛ مُنتَهَی الامال، همو، ص 549؛ بررسی تاریخ عاشورا، دکتر محمدابراهیم آیتی، ص 166 - 167 و حماسه حسینی، همو، ج 1، ص 25 - 27.
17) توضیح المسائل مراجع، همو، ص 452، مسئله 865.
18) جامع المسائل، آیت اللَّه محمدفاضل لنکرانی، ج 1، ص 621، سؤال 2170 و 2171.
پایگاه جامع اطلاع رسانی شهدائ استان اصفهان
سایت چندرسانه ای سیاسی فرهنگی بچه های قلم
سایت فرهنگی،اجتماعی،سیاسی و خدمات سایبری نصر19
سایت خبری کنکاش
سایت علمی آموزشی دیده بان
سایت خبری صاحب نیوز
اینترنت ملی
فیسبوک سیاه، دام جدید هکرها
شهادت علی اصغر حسین(علیه السلام)
سیر نمایشگاهی حجاب
تجربه ای زیبا با وبگردی در وبلاگستان امام صادق(ع)
شمر امروز
من یک بسیجیم
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1(سری دوم)
سیر نمایشگاهی حجاب در بیانات مقام معظم رهبری
سیر نمایشگاهی بیانات رهبری در رایطه با حجاب
به عمل کار برآید به اشک ریختن نیست
حماسه «نهم دی ماه» در کلام حضرت آیتالله خامنهای
اعجاز قرآن ، قسم به انجیر و زیتون ...
دیدار اعضای مجمع خیرین سلامت کشور با رهبر انقلاب
مجموعه چندرسانهای: «بیخواص»
بازدید دیروز : 13
کل بازدید : 665641
کل یاداشته ها : 462