جنگ نرم (1)
بررسی جنگ نرم استکبار جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران
تعریف جنگ
تعاریف مختلفی از جنگ ارائه شده است یکی از آن تعاریف این است که: «جنگ هنر سازمان داده و به کار گرفتن نیروهای مسلّح برای انجام مقصود است.» (1)
انواع جنگ
جنگ با توجه به تعریف فوق، در یک تقسیم، به جنگ سخت، نرم و نیمهسخت، قابل تقسیم است.
جنگ سخت
جنگ سخت، جنگ نظامی و درگیری فیزیکی میان سربازان و نظامیان مهاجم و جبهه مقابل است که با اهدافی همچون تغییر حکومت و نظامی سیاسی و تعیین حاکم و نظام سیاسی جدید صورت میگیرد. (2) جنگ تحمیلی استکبار جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران به سرکردگی صدام، نوعی جنگ سخت محسوب میشود.
جنگ نیمهسخت
در جنگ نیمهسخت، دشمن بدون آنکه آشکارا و عملی، وارد درگیری شود، با فراهم کردن زمینههای لازم، مهرههای خود را از طریق کودتای نظامی به قدرت میرساند و مراکز حساس قدرت را در اختیار میگیرد. کودتا بیشتر به دست نیروهای نظامی یا بخشی از نیروهای نظامی صورت میگیرد و معمولاً فاقد پشتوانه اجتماعی در میان تودهها است.
در دهه اخیر در بسیاری از کشورهای دنیا کودتا رخ داده است؛ در کشورهایی از قبیل تایلند، برمه، فیلیپین، ایران (در 28 مرداد 1332)، عراق، لیبی (به قدرت رسیدن معمر قذافی در سال 1969)، مصر، شیلی، آرژانتین، لهستان و... . (3)
جنگ نرم
مفهومشناسی جنگ نرم
مفهوم جنگ نرم در مقابل جنگ سخت به کار میرود و البته با آن در ارتباط است و دو روی یک سکهاند. ژوزف نای، نظریهپرداز مشهور آمریکایی و مبتکر نظریه قدرت نرم، معتقد است که در عصر کنونی باید به کارگیری چهره سخت قدرت را به حاشیه راند و از ابزار نرمِ آن بهره جست؛ از این رو از دیدگاه ژوزف نای باید با اعمال قدرت نرم، کاری کرد که «تو همان چیزی را به خواهی که من میخواهم.» به عبارت دیگر، باید طرف مقابل به گونهای متقاعد شود که به میل، اراده و تمایل خود و با خشنودی، تن به هدف مورد نظر بدهد و در نهایت، احساس رضایت بیشتری هم بکند بدون اینکه به زور و خشونت متوسل شویم و چهره سخت قدرت را بروز دهیم. (4)
دشمن در جنگ نرم، با برنامهریزی کامل و دقیق و با استفاده از اقدامات روانی، رسانهای، تبلیغاتی، اجتماعی میکوشد بر باورها، احساسات و رفتارهای جامعه تأثیر بگذارد؛ به گونهای که آنها همان چیزی را باور داشته باشند که دشمن میخواهد؛ همان احساسات و تمایلاتی را داشته باشند و ابراز کنند که دشمن اراده کرده است؛ همان کاری را انجام دهند که او دوست دارد و افراد جامعه نه تنها از همفکری و همسویی با دشمنانِ قسمخورده خود احساس شرمندگی نکنند؛ بلکه با افتخار از آن یاد کنند. (5)
از اینرو ژوزف نامی قدرت نرم را به «توانایی شکلدهی ترجیحات دیگران» و «قدرت برای جذب» تعریف کرده است. (6)
1)بعد از ظهر یکی از روزهای پاییزی، که تازه چند ماهی از شروع اولین سال تحصیلی ابتدایی عباس می گذشت، او را به محل کارم در بهداری شهرستان قزوین برده بودم. در اتاق کارم به عباس گفتم: پسرم پشت این میز بنشین و مشق هایت را بنویس.
سپس جهت تحویل دارو به انبار رفتم و پس از دریافت و بسته بندی، آنها را برای جدا کردن و نوشتن شماره به اتاق کارم آوردم. روی میز به دنبال مداد می گشتم. دیدم عباس با مداد من مشغول نوشتن مشق است. پرسیدم:
ـ عباس! مداد خودت کجاست؟
گفت: در خانه جا گذاشتم.
به او گفتم: پسرم! این مداد از اموال اداری است و با آن باید فقط کارهای مربوط به اداره را انجام داد. اگر مشق هایت را با آن بنویسی ، ممکن است در آخر سال رفوزه شوی.
او چیزی نگفت. چند دقیقه بعد دیدم بی درنگ مشق خود را خط زد و مداد را به من برگرداند. (راوی: مرحوم حاج اسماعیل بابایی، پدرشهید)
2) در دوران تحصیل برای کمک به بابای پیر مدرسه که کمر و پاهایش درد می کند نیمه های شب ـ قبل از اذان صبح ـ به مدرسه می رود و کلاس ها و حیاط را تمیز می کند و به خانه برمی گردد. مدتها بعد بابای مدرسه و همسرش در تردید می مانند که جن ها به کمک آنها می آیند! و در نیمه شبی « عباس» را می بینند که جارو در دست مشغول تمیز کردن حیاط است .
3)در طول مدتی که من با عباس در آمریکا هم اتاق بودم، همه تفریح عباس در آمریکا در سه چیز خلاصه می شد : ورزش، عکاسی، و دیدن مناظر طبیعی. او همیشه روزانه دو وعده غذا می خورد ، صبحانه و شام.
هیچ وقت ندیدم که ظهرها ناهار بخورد . من فکر کنم عباس از این عمل ، دو هدف را دنبال می کرد ؛ یکی خودسازی و تزکیه نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و فرستادن پول برای دوستانش که بیشتر در جاهای دوردست کشور بودند. بعضی وقت ها عباس همراه شام، نوشابه می خورد ؛ اما نه نوشابه هایی مثل پپسی و .... که در آن زمان موجود بود ؛ بلکه او همیشه فانتای پرتقالی می خورد. چند بار به او گفتم که برای من پپسی بگیرد ، ولی دوباره می دیدم که فانتا خریده است .
یک بار به او اعتراض کردم که چرا پپسی نمی خری ؟ مگر چه فرقی می کند و از نظر قیمت که با فانتا تفاوتی ندارد ،آرام و متین گفت :« حالا نمی شود شما فانا بخورید؟»
گفتم:« خب ، عباس جان برای چه ؟» سرانجام با اصرار من آهسته گفت :« کارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست ؛ به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را تحریم کرده اند .»
به او خیره شدم و دانستم که او تا چه حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار است و در دل به عمق نگرش او به مسایل ، آفرین گفتم . (راوی: خلبان آزاده امیر اکبر صیادبورانی)
4)مدت زمانی که عباس در «ریس» حضور داشت با علاقه فراوانی دوست یابی می کرد ، آنها را با معارف اسلامی آشنا می نمود و می کوشید تا در غربت از انحرافشان جلوگیری کند .
به یاد دارم که در ان سال ، به علت تراکم بیش از حد دانشجویان اعزامی از کشورهای مختلف ، اتاق هایی با مساحت تقریبی سی متر را به دو نفر اختصاص داده بودند . همسویی نظرات و تنهایی ، از علت های نزدیکی من با عباس بود ؛ به همین خاطر بیشتر وقت ها با او بودم.
یک روز هنگامی که برای مطالعه و تمرین درس ها به اتاق عباس رفتم ، در کمال شگفتی «نخی» را دیدم که به دو طرف دیوار نصب شده و مساحت اتاق را به دو نیم تقسیم کرده بود . نخ در ارتفاع متوسط بود ، به طوری که مجبور به خم شدن و گذر از نخ شدم . به شوخی گفتم : «عباس ! این چیه! چرا بند رخت را در اتاقت بسته ای؟»
او پرسش مرا با تعارف میوه، که همیشه در اتاقش برای میهمانان نگه می داشت ، بی پاسخ گذاشت.
بعدها دریافتم که هم اتاقی عباس جوانی بی بند وبار است و در طرف دیگر اتاق ، دقیقاً رو به روی عباس ، تعدادی عکس از هنرپیشه های زن و مرد آمریکایی چسبانده و چند نمونه از مشروبات خارجی را بر روی میزش قرار داده است .
با پرسش های پی در پی من، عباس توضیح داد که با هم اتاقی اش به توافق رسیده و از او خواهش کرده چون او مشروب می خورد لطفاً به این سوی خط نیاید؛ بدین ترتیب یک سوی اتاق متعلق به عباس بود و طرف دیگر به هم اتاقی اش اختصاص داشت و آن نخ هم مرز بین آن دو بود . روزها از پس یکدیگر می گذشت و من هفته ای یکی ، دو بار به اتاق عباس می رفتم و در همان محدوده او به تمرین درس های پروازی مشغول می شدم و هر روز می دیدم که به تدریج نخ به قسمت بالاتر دیوار نصب می شود؛ به طوری که دیگر به راحتی از زیر آن عبور می کردم .
یک روز که به اتاق عباس رفتم او خوشحال و شادمان بود و دریافتم که اثری از نخ نیست . علت را جویا شدم . عباس به سمت دیگر اتاق اشاره کرد. من با کمال شگفتی دیدم که عکس های هنر پیشه ها از دیوار برداشته شده بود و از بطری های مشروبات خارجی هم اثری نبود. عباس گفت : دیگر احتیاجی به نخ نیست ؛ چون دوستمان با ما یکی شده. (راوی: امیر خلبان روح الدین ابوطالبی)
5) در دوران تحصیل در آمریکا، روزی در بولتن خبری پایگاه «ریس» که هر هفته منتشر می شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد. مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه شب می دود تا شیطان را از خودش دور کند.
من و بابایی هم اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت: ـچند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل «باکستر» فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه بر می گشتند. آنها با دیدن من شگفت زده شدند. کلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد. نزد او رفتم. او گفت: در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم: خوابم نمی آمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم. گویا توضیح من برای کلنل قانع کننده نبود. او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم. به او گفتم: مسایلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین موقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم.
آن دو با شنیدن حرف من، تا دقایقی می خندیدند، زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسایل جنسی داشتند نمی توانستند رفتار مرا درک کنند.»
(راوی: امیر اکبر صیاد بورانی)
6)چند روزی بود که به همراه عباس از پایگاه لکلند واقع در شهر سن آنتونیوتکزاس فارغ التحصیل شده و برای پرواز با هواپیمای آموزشی T-41 به پایگاه ریس در شمال تکزاس آمده بودیم. در ورزشهای روزانه، می بایست ابتدا جلیقه هایی را با وزن نسبتاً زیادی به تن می کردیم و چندین دور با همان جلیقه ها به دور محوطه و یا پادگان می دویدیم. این کار جزء ورزشهای اجباری بود که زیر نظر یک درجه دار آمریکایی انجام می شد. پس از پایان این مرحله، دانشجویان می توانستند ورزش دلخواه خودشان را انتخاب کنند و عباس که والیبالیست خوبی بود با تعدادی از بچّه های ایرانی یک تیم والیبال تشکیل داده بودند. آن روزها بیشترین سرگرمی ما بازی والیبال بود.
باید بگویم که آمریکاییان در سالهای حدود 1349 (1970 میلادی) تقریباً با بازی والیبال بیگانه بودند و هنگام بازی مقررات آن را رعایت نمی کردند؛ به همین خاطر یک روز هنگامی که با چند نفر از دانشجویان آمریکایی مشغول بازی بودیم.، آبشارهای بی مورد و پاسهای بی موقع آنها همه ما را کلافه کرده بود. عباس به یکی از آنها یادآوری کرد که اگر می خواهید والیبال بازی کنید باید مقررات آن را رعایت کنید. یکی از دانشجویان آمریکایی از این سخن عباس آزرده خاطر شد و در حالی که بر خود می بالید با بی ادبی گفت: توی شترسوار می خواهی به ما والیبال یاد بدهی؟
او به عباس جسارت کرده بود؛ به همین خاطر دیگران خواستند تا پاسخ او را بدهند؛ ولی عباس مانع شد و روی به آن دانشجوی آمریکایی کرد و با متانت گفت: من حاضرم با شما مسابقه بدهم. من یک نفر در یک طرف زمین و شما هر چند نفر که می خواهید در طرف مقابل.
دانشجوی آمریکایی که از پیشنهاد عباس به خشم آمده بود، به ناچار پذیرفت.
دانشجویان آمریکایی می پنداشتند که هر چه تعداد نفراتشان بیشتر باشد، بهتر می توانند توپ را بگیرند؛ به همین خاطر در طرف مقابل عباس ده نفر قرار گرفتند. عباس نیز با لبخندی که همیشه بر لب داشت در طرف دیگر زمین محکم و با صلابت ایستاد.
بازی شروع شد. سرنوشت این بازی برای تمام بچه های ایرانی مهم بود؛ از این رو دانشجویان ایرانی عباس را تشویق می کردند و آمریکایی ها هم طرف خودشان را؛ ولی عباس با مهارتی که داشت پی در پی توپ ها را در زمین طرف مقابل می خواباند. آمریکایی ها در مانده شده بودند و نمی دانستند که چه بکنند. در حین برگزاری مسابقه، سر و صدایی که دانشجویان برپا کرده بودند کلنل «باکستر» فرمانده پایگاه را متوجه بازی کرده بود و در نتیجه او نیز به زمین مسابقه آمد. در طول بازی از نگاه کلنل پیدا بود که مهارت، خونسردی و تکنیک عباس را زیر نظر دارد.
سرانجام در میان ناباوری آمریکایی ها، مسابقه با پیروزی عباس به پایان رسید. در این لحظه فرمانده پایگاه، که گویا از بازی خوب عباس تحت تأثیر قرار گرفته بود و شادمان به نظر می آمد، از عباس خواست تا در فرصتی مناسب به دفتر کارش برود.
چند روز بعد عباس از طرف فرمانده پایگاه به عنوان کاپیتان تیم والیبال پایگاه «ریس» انتخاب شد. با مسابقاتی که تیم والیبال پایگاه با چند تیم از شهر «لاواک» برگزار کرد، تیم والیبال پایگاه به مقام اول دست یافت و عباس به عنوان یک کاپیتان خوب و شایسته مورد علاقه فراوان کلنل «باکستر» قرار گرفته بود و بارها شنیدم که او عباس را «پسرم» صدا می کرد. (راوی: امیر خلبان روح الدین ابوطالبی)
7)پنج یا شش روز به عید سال 1361 مانده بود . ساعت ده شب شهید بابایی به منزل ما آمد و مقداری طلا که شامل یک سینه ریز و تعدادی دستبند بود به من داد و گفت :« فردا به پول نیاز دارم ، اینها را بفروش»
گفتم :« اگر پول نیاز دارید ، بگویید تا از جایی تهیه کنم »
او در پاسخ گفت :« تو نگران این موضوع نباش . من قبلاً اینها را خریده ام و فعلاً نیازی به آنها نیست . در ضمن با خانواده ام هم صحبت کرده ام .»
من فردای آن روز به اصفهان رفتم . آنها را فروختم و برگشتم . بعدازظهر با ایشان تماس گرفتم و گفتم که کار انجام شد . او گفت که شب می آید و پول ها را می گیرد . شهید بابایی شب به منزل ما آمد و از من خواست تا برویم بیرون و کمی قدم بزنیم . من پول ها را با خود برداشتم و رفتیم بیرون . کمی که از منزل دور شدیم گفت :وضع مناسب نیست قیمت اجناس بالا رفت و حقوق کارمندان و کارگران پایین است و درآمدشان با خرجشان نمی خواند و.....
او حدود نیم ساعت صحبت کرد . آنگاه رو به من کرد و گفت:« شما کارمندها عیالوار هستید . خرجتان زیاد است ومن نمی دانم باید چه کار کنم » بعد از من پرسید :« این بسته اسکناس ها چقدری است ؟» گفتم: صد تومانی و پنجاه تومانی. پول ها را از من گرفت و بدون اینکه بشمارد ، بسته پول ها را باز کرد و از میان آنها یک بسته اسکناس پنجاه تومانی درآورد و به من داد و گفت :«این هم برای شما و خانواده ات . برو شب عیدی چیزی برایشان بخر.»
ابتدا قبول نکردم . بعد چون دیدم ناراحت شد ، پول را گرفتم و پس از خداحافظی ، خوشحال به خانه برگشتم .بعدها از یکی از دوستان شنیدم که همان شب پول ها را بین سربازان متأهل ، که قرار بود فردا برای مرخصی عید نزد زن و فرزندانشان بروند تقسیم کرده است .(راوی: سید جلیل مسعودیان)
8)عباس نمازش را بسیار با آرامش و خشوع می خواند. در بعضی وقتها که فراغت بیشتری داشت آیه «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را هفت بار با چشمانی اشکبار تکرار می کرد.
به یاد دارم از سن هشت سالگی روزه اش را به طور کامل می گرفت. او به قدری نسبت به ماه رمضان مقیّد و حساس بود که مسافرتها و مأموریتهایش را به گونه ای تنظیم می کرد تا کوچکترین لطمه ای به روزه اش وارد نشود. او همیشه نمازش را در اول وقت می خواند و ما را نیز به نماز اول وقت تشویق می کرد.
فراموش نمی کنم، آخرین بار که به خانه ما آمد، سخنانش دلنشین تر از روزهای قبل بود. از گفته های او در آن روز یکی این بود که: وقتی اذان صبح می شود، پس از اینکه وضو گرفتی، به طرف قبله بایست و بگو ای خدا! این دستت را بروی سر من بگذار و تا صبح فردا برندار.
به شوخی دلیل این کار را از او پرسیدم. او در پاسخ چنین گفت: اگر دست خدا روی سرمان باشد، شیطان هرگز نمی تواند ما را فریب دهد.
از آن روز تا به حال این گفته عباس بی اختیار در گوش من تکرار می شود. (راوی: اقدس بابایی)
9)قبل از پیروزی انقلاب در پایگاه اصفهان در سمت فرمانده گردان « F-14» در یک مانور هوایی به مناسبت روز 24 اسفند شرکت داشت. من به عنوان فرمانده گردان هماهنگیهای لازم را انجام دادم و در روز مقرر به پرواز درآمدیم. فرمانده دسته اول من بودم و عباس هم در دسته من پرواز می کرد. باید بگویم که رژه در حضور شاه برگزار می شد.
از شروع پرواز چند دقیقه ای می گذشت و ما در حال نزدیک شدن به فضای جایگاه بودیم. آرایش هواپیماها از قبل هماهنگ شده بود و چشمان حاضران و خبرنگاران در جایگاه در انتظار مانور ما بر فراز جایگاه بودند که ناگهان صدای عباس در رادیو پیچید او گفت:
ـ من در وضع عادی نیستم. نمی توانم دسته را همراهی کنم.
مضطربانه پرسیدم:
ـ چه مشکلی پیش آمده؟
گفت:
ـ سیستم هیدرولیک هواپیما از کار افتاده است. می خواهم از دسته جدا شوم و باید به برج مراقبت اعلام وضعیت اضطراری کنم.
من فقط گفتم:
ـ شنیدم تمام.
در این لحظه عباس از دسته جدا شد. مانوری کرد و در جهت مخالف دسته های پروازی، به سمت باند رفت. آن لحظه آرایش هواپیماها در هم ریخت و باعث در هم پاشیدن مراسم شد پس از انجام پرواز به پایگاه برگشتیم. یک پرسش ذهن مرا به خود مشغول کرده بود که با توجه به اینکه سیستم هیدرولیک در جنگنده «F-14» دوبله است، چرا عباس از سیستم دوم استفاده نکرده است.
فرمانده پایگاه مرا تحت فشار قرار داد که درباره اعلام «وضع اضطراری» عباس اظهار نظر کنم. من پاسخ دادم که وقتی هواپیما در هوا دچار اشکال یا نقص فنی می شود، در آن لحظه تصمیم گیرنده خلبان است؛ بنابراین او باید تصمیم بگیرد که فرود بیاید یا به پرواز خود ادامه دهد. البته این نظر برای خودم قابل قبول نبود؛ ولی با توجه به علاقه ای که عباس داشتم و تا حدودی از هدف او آگاه بودم بر روی این موضوع سرپوش گذاشتم. حال اینکه او می توانست با استفاده از سیستم دوم به راحتی پرواز را تا پایان ادامه دهد. سپس به طور کتبی و رسماً به مسئولین اعلام کردم که تصمیم بابایی مبنی بر فرود، در آن لحظه کاملاً منطقی بوده و سرپیچی از فرمان محسوب نمی شود.
چند روز بعد، هنگام خروج از اتاق عملیات، عباس را دیدم. او در حالی که به من ادای احترام می کرد، نگاهش به نگاه من دوخته شده بود. هیچ نگفت؛ ولی در عمق چشمانش خواندم که می گفت: «متشکرم».
بعدها حدسم به یقین تبدیل شد و دانستم که عباس در آن روز نمی خواست رژه انجام شود و در حقیقت عمل او در آن روز یک حرکت انقلابی و پروازش یک پرواز انقلابی بود. ( راوی: امیر حبیب صادقپور)
10)عباس همیشه علاقه داشت تا گمنام باقی بماند. او از تشویق، شهرت و مقام سخت گریان بود. شاید اگر کسی با او برخورد می کرد، خیلی زود به این ویژگی اش پی می برد.
زمانی که عباس فرمانده پایگاه اصفهان بود یک روز نامه ای از ستاد فرماندهی تهران رسید. در نامه خواسته بودند تا اسامی چند نفر از خلبانان نمونه را جهت تشویق و اعطای اتومبیل به تهران بفرستیم. در پایان نامه نیز قید شده بود که « این هدیه از جانب حضرت امام است.» عباس نامه را که دید سکوت کرد و هیچ نگفت. ما هم اسامی را تهیه کردیم و چون با روحیه او آشنا بودم، با تردید نام او را جزء اسامی در لیست گذاشتم می دانستم که او اعتراض خواهد کرد. از آنجا که عباس پیوسته از جایی به جای دیگر می رفت و یا مشغول انجام پرواز بود. یک هفته طول کشید تا توانستم فهرست اسامی را جهت امضاء به او عرضه کنم. ایشان با نگاه به لیست و دیدن نام خود قبل از اینکه صحبت من تمام شود، روی به من کرد و با ناراحتی گفت:
ـ برادر عزیز! این حق دیگران است؛ نه من.
گفتم:
ـ مگر شما بالاترین ساعت پروازی را ندارید؟ مگر شما شبانه روز به پرسنل این پایگاه خدمت نمی کنید؟ مگر شما... ؟
ولی می دانستم هر چه بگویم فایده ای نخواهد داشت. سکوت کردم و بی آنکه چیزی بگویم، لیست اسامی را پیش رویش گذاشتم. روی اسم خود خط کشید و نام یکی دیگر از خلبانان را نوشت و لیست را امضا کرد.
در حالی که اتاق را ترک می کردم. با خود گفتم که ای کاش همه مثل او فکر می کردیم. (راوی: امیرعلی اصغر جهانبخش)
می برمش حمام
مدتی قبل از شهادتش ، در حال عبور ازخیابان سعدی قزوین بودم که ناگهان عباس را دیدم . او معلولی را که هر دو پا عاجز بود و توان حرکت نداشت ، بردوش گرفته بود و برای اینکه شناخته نشود، پارچه ای نازک بر سر کشیده بود . من او را شناختم و با این گمان که خدای ناکرده برای بستگانش حادثه ای رخ داده است ، پیش رفتم . سلام کردم و با شگفتی پرسیدم : «چه اتفاقی افتاده عباس ؟ کجا می روی »
او که با دیدن من غافلگیر شده بود ، اندکی ایستاد وگفت: «پیر مرد را برای استحمام به گرمابه می برم . او کسی را ندارد و مدتی است که به حمام نرفته!» (راوی: میرزا کرم زمانی)
عباس عشق دوم داشت
شب رفتن به حج ، توی خانه کوچکمان ، آدم های زیادی برای خداحافظی و بدرقه جمع شده بودند. صد و چند نفری می شدند. عباس صدایم کرد که برویم آن طرف ، خانه سابقمان . از این خانه جدیدمان ، که قبل از این که خانه ما بشود موتورخانه پایگاه بود، تا آن یکی راه زیادی نبود . رفتیم آن جا که حرف های آخر را بزنیم . چیزهایی می خواست که در سفر انجام بدهم . اشک همه پهنای صورتش را گرفته بود. نمی خواستم لحظه رفتنم ، لحظه جدا شدنمان تلخ شود. گفت: مواظب سلامتی خودت باش، اگر هم برگشتی دیدی من نیستم ....
این را قبلا هم شنیده بودم . طاقت نیاوردم . گفتم : عباس چه طوری می توانم دوریت را تحمل کنم ؟ تو چه طور می توانی؟
هنوز اشک های درشتش پای صورتش بودند. گفت: تو عشق دوم منی ، من می خواهمت ، بعد از خدا. نمی خواهم آن قدر بخواهمت که برایم مثل بت شوی.
ساکت شدم . چه می توانستم بگویم ؟ من در تکاپوی رفتن به سفر و او....؟
گفت: صدیقه ، کسی که عشق خدایی خودش را پیدا کرده باشد باید از همه این ها دل بکند.(راوی همسر شهید)
{برگرفته ازسایت :تبیان}
منبع :شهید آوینی
یأس و نومیدی از رحمت و مغفرت الهی از بزرگترین گناهان است؛ زیرا آنچه سبب یأس از رحمت و مغفرت پرودگار عالم می شود، ضعف اعتقاد به قدرت و کرم و رحمت بی پایان اوست و قرآن مجید آن را از صفات کفار قرارداده است و می فرماید:(وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ، و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس میشوند!)[i]
هر شخصی که مرتکب گناهی می شود تا وقتی مأیوس نباشد در صدد توبه بر آمده و با استغفار آمرزیده میشود ولی شخص مأیوس آمرزیده شدنی نیست زیرا امیدی به آمرزش و مغفرت الهی ندارد تا توبه نماید.
خداوند تبارک و تعالی خودش را در قرآن به قبول کننده توبه توصیف میفرماید:(وَ هُوَ الَّذی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ، او کسی است که توبه را از بندگانش میپذیرد و بدیها را میبخشد، و آنچه را انجام میدهید میداند.)[ii]
و اسماء شریفه تواب، غفار، غفور، غافرالذنب، قابل التوب را از اسماء خود قرار داده است و به طور عموم گناهکاران را به سوی خود دعوت فرموده و آنها را امر به توبه کرده و برای علاج یأس در این مورد تامل در مفاد این آیه شریفه کافی است که فرمود: (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ، بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است)[iii]
در این آیه شریفه چند نکته ظریف وجود دارد که بسیار قابل توجه میباشد:
خداوند فرمود: (یا عِبادِیَ) که متضمن لطف خطاب است و نفرمود ( یا ایها العصاة) ای گناهکاران، فرمود (أَسْرَفُوا) که مشتمل بر رفق در خطاب است و نفرمود (اخطئوا)
فرمود (لا تَقْنَطُوا) که صریحاً دلالت بر نهی از نومیدی و حرام بودن یأس از آمرزش دارد.
جمله قبل را به جمله (إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ) مؤکد فرمود که عمومیت داده آمرزش خود را به تمام گناهان فرمود (جَمیعًا) یعنی همه گناهان و آن را مخصوص به بعضی نکرد و موکد فرموده آن را به جمله (إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ) که خدا بخشاینده و مهربان است.
پس بنابراین تمامی گناهان قابل بخشش بوده و نبایستی از درگاه حضرت حق ناامید گشت؛ اما آن چه مهم است توفیق توبه و عمل به شرایط آن از جمله ندامت و پشیمانی از گناه و عزم و تصمیم جدی بر ترک گناه و عدم بازگشت و ارتکاب مجدد آن واین که اگر گناهی را که مرتکب شده از حق الناس است بر ای توبه بایستی رضایت آن شخص را تحصیل نماید و اگر از حق الله است، از ارتکاب آن خودداری نماید و چنانچه اعمالی را ترک نموده که قضا و یا کفاره دارد، آنها را جبران نموده و ...
در خاتمه توجه شما را به حدیثی در این زمینه جلب می نمائیم:
(جابر نقل میکند که زنی خدمت رسول خدا(ص) آمد، عرض کرد: زنی بچه خود را به دست خود کشته، آیا برای او توبه است؟ فرمود قسم به خدائی که جان محمد (ص) در قبضه قدرت اوست، اگر آن زن هفتاد پیغمبر را کشته باشد و پشیمان شود و توبه نماید و خدای تعالی صدق او را بداند که دیگر به هیچ گناهی رجوع نمینماید توبهاش را قبول میفرماید و گناهانش را عفو میکند به درستی که توبه کننده از گناه مثل کسی است که گناه نکرده است.)[iv]
[i]- سوره یوسف آیه 87 .
[ii]-سوره شورا آیه 25.
[iii]-سوره زمر آیه 53.
[iv]-لئالی الاخبار باب 3 صفحه 23.
تب داغ ثبت نام در ماموریت مرگ/ متقاضیان مریخ 2برابر شدند
به گزارش دریچه خبر ، در حالی شرکت "مارس وان" این پروژه را اقدامی برای کاوش جهان خارج می داند که بسیاری از مردم آن را نوعی ماموریت خودکشی قلمداد می کنند چرا که در این سفر انسان به سیاره ای فرستاده می شود که برای بشر غیر قابل زیست است.
این پروژه قرار است در سال 2023 و با اعزام دو نفر به مریخ آغاز شود.
در طی سه روز نخست اعلام این پروژه بیش از 20 هزار نفر از سراسر جهان در وب سایت این شرکت ثبت نامه کرده اند.
باس لانسدراپ یکی از بنیانگذاران مارس وان در یک نشست خبری در شانگهای چین اعلام کرد مطمئن است این پروژه رویا را به واقعیت تبدیل می کند و قصد دارد بیش از 500 هزار متقاضی برای این سفر بی بازگشت جمع کند.
وی گفت وقتی حدود 40 کاندیدا به خوبی آموزش داده شدند تصمیم نهایی در مورد انتخاب نخستین ساکنان سیاره سرخ توسط یک رای گیری تلویزیونی صورت خواهد گرفت.
لانسدراپ افزود: مارس وان، پس از نیویورک، شانگهای را به عنوان دومین توقفگاه برای کنفرانس خبری درخواست و ثبت نام انتخاب کرده چرا که معتقد است بسیاری از چینی ها بویژه جوانان بسیار به فضانوردی علاقمند هستند.
برخی از شهروندان چینی این پروژه را شیوه مناسبی برای تغییر زندگی روزمره می دانند. این درحالی است که برخی نیز با اشاره به هوای آلوده چین، به طعنه، هوای مریخ را برای تنفس پاک تر و بهتر می دانستند.
افرادی که براساس درخواست ثبت نام خود، انتخاب می شوند باید متأهل باشند آنها در سال 2018 سفر خود را آغاز می کنند، سفری که تسهیل کننده راه برای ایجاد یک پایگاه مریخی در سال 2023 خواهد بود.
این زوج باید 501 روز را باهم در یک شرایط محدود سپری کنند.
بر اساس اظهارات نمایندگان این شرکت غیرانتفاعی، این مسافران فضایی هرگز به زمین باز نمی گردند، آنها زندگی خود را در مریخ خاتمه می دهند.
این بلیت یک طرفه به مریخ مأموریت را شدنی و ممکن می کند، هزینه را تاحد زیادی کاهش می دهد و از سوی دیگر باید در نظر گرفت که هنوز هیچ فناوری برای بازگشت به زمین از مریخ وجود ندارد. این شرکت اعلام کرده است درحال حاضر به هیچ فناوری جدیدی برای فرود انسان روی مریخ نیازی نیست.
درحال حاضر مسائل عملی نیز به عنوان برخی از چالشها مطرح می شود برای مثال آیا درحال حاضر می توان یک سیستم دارای ثبات برای زنده ماندن مسافران در چنین شرایط زیست محیطی سختی رسید که تا سال 2023 عملی و اجرایی باشد.
گرند اندرسون از سازمان همکاری توسعه فضایی پاراگون که سیستمهای حفظ حیاتی می سازد و به تلاشهای شرکت مریخ یک ملحق شده گفت: پرسشهایی که درباره قابلیت اطمینان و قدرت این سیستمها برای بقای مسافران مطرح می شود باید پیش از ترک زمین پاسخ داده شوند.
منبع : خبرگزاری مهر
متن تازهترین ارزیابی پنتاگون از توان نظامی ایران؛
ایران تا سال 2015 موشک بالستیک قاره پیما میسازد
وزارت دفاع امریکا نسخه غیر طبقه بندی شده سند گزارش سالیانه توان نظامی ایران را منتشر کرد.
به گزارش حوزه سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، وزارت دفاع امریکا نسخه غیر طبقه بندی شده سند گزارش سالیانه توان نظامی ایران را منتشر کرد.
متن کامل بخش خلاصه این سند، که روز 25 آوریل 2013 (5 اردیبهشت 1392) منتشر شده، در ادامه می آید:
علی رغم فشارهای روزافزون ناشی از تحریمها، در طول یک سال گذشته، هیچ تغییری در استراتژیهای امنیت ملی و نظامی ایران پدید نیامده است.
ایران به دنبال افزایش نفوذ و مقام بینالمللی خود، مقابله با نفوذ امریکا، گسترش پیوندها با عوامل منطقهای، و دفاع از همبستگی اسلامی میباشد. ایران همچنین خواستار گسترش توافقات اقتصادی و امنیتی با برخی کشورها، به ویژه اعضای جنبش عدم تعهد در امریکای لاتین و آفریقاست.
ایران با طیفی کامل از قابلیتهای نظامی از جمله استفاده از عوامل غیردولتی، نظیر حزبالله لبنان، گروههای شیعه عراقی، و طالبان، یک نقش رو به رشد را در خارج از خلیجفارس و خاور نزدیک (یا مدیترانه شرقی، ناحیهای که سوریه و لبنان در آن قرار دارند) ایفا مینماید. قواعد و اصول ایران در استراتژیهای نظامی، بر پایه جنگهای بازدارنده، نامتقارن و فرسایشی بنا نهاده شده است.
دکترین نظامی ایران همچنان دفاعی است و به منظور کند کردن تهاجم به این کشور؛ حمله نامتقارن به منافع اقتصادی، سیاسی، و نظامی دشمنان خود؛ و تحمیل یک راهحل دیپلماتیک به دشمان در عین اجتناب از هر گونه مصالحهای که منافع اصلیاش را به چالش بکشد، طراحی شده است.
ایران در سال 1990، نیروی قدس سپاه پاسداران را تأسیس کرد. ما با اطمینان بالا ارزیابی میکنیم که در طول سه دهه گذشته، ایران به شکلی هدفمند شبکهای از گروههای نیابتی و شبهنظامی که قادر به حمله به هدفهای منطقهای و فرامنطقهای هستند، ایجاد نموده است. سپاه قدس سپاه، رابط اصلی ایران با حزبالله است.
از زمان جنگ عراق، تهران تأکید زیادی بر توسعه و تکامل موشکهای بالستیک جهت مقابله با تهدیدهای احتمالی از جانب نیروهای اسرائیل و امریکا در خاورمیانه، و بازتاب قدرت خود در منطقه داشته است.ایران با کمکهای خارجی کافی، ممکن است تا سال 2015 توانایی پرواز آزمایشی یک موشک بالستیک قارهپیما که قادر به دستیابی به رسیدن به ایالات متحده هست را پیدا نماید.
ایران کماکان به توسعه قابلیتهای تکنولوژیکی کاربردی برای تسلیحات هستهای ادامه میدهد. این کشور در غنیسازی اورانیوم و فعالیتهای رآکتور هستهای آب سنگین که در تضاد با قطعنامههای متعدد شورای امنیت سازمان ملل متحد میباشند، پیشروی داشته و به توسعه و تکامل موشکهای بالستیکی که میتوان برای پرتاب تسلیحات هستهای از آنها بهره گرفت، ادامه داده است.
ایران هستهای مینویسد: متن گزارش های سال های 2010، 2011 و 2012 در لینک های مربوطه قابل دسترسی است.
روزنامه "تایمز" انگلیس مدعی شد:
"بشار اسد" پیشنهادهای جدیدی درخصوص پناهندگی سیاسی دریافت کرده است
روزنامه تایمز انگلیس در شماره امروز خود مدعی شد رئیس جمهور سوریه از سوی برخی از کشورها پیشنهاد پناهندگی سیاسی دریافت کرده است.
به گزارش سرویس بین الملل باشگاه خبرنگاران، روزنامه"تایمز" انگلیس در شماره امروز خود مدعی شد بشار اسد رئیس جمهور سوریه پیشنهادهای زیادی از کشورهای مختلف برای پناهندگی سیاسی دریافت کرده اما با این وجود وی و همسرش از احتمال ترور شدن در صورت خروج از سوریه نگران هستند.
این روزنامه در ادامه ادعاهای خود پا را فراتر گذاشته و مدعی می شود که تنها گزینه "اسد" برای پناهندگی سیاسی در خاورمیانه کشور ایران است.
با این حال این روزنامه انگلیسی به مقاومت نظام بشار اسد طی دو سال اخیر در برابر فشارهای خارجی اذعان میکند.
تفکر حمله به بقاع متبرکه سوریه از کجا نشات میگیرد؟
آیا تروریستهای سوریه جرات حمله به حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) را دارند؟
"جهان اسلام باید تکلیفش را با تکفیریها یکسره کند و یکپارچه در این باره موضع بگیرد؛ همچنین از عالمان اهل سنت انتظار میرود که بیشتر در این باره واکنش نشان دهند".
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، طرز تفکر وهابی و سلفی، این روزها منجر به شکلگیری گروهکهای تروریستی مثل القاعده، طالبان، جبهه الشباب در آفریقا و جبهه النصره در سوریه شده است.
به راه انداختن جنگ به ظاهر مذهبی بخشی از پازل غرب
اساساً بخشی از پازل غرب به راه افتادن جنگ تمدنهای ضد اسلام بود؛ چرا که غرب احساس کرد که در صورت بروز خشونت از
جانب گروههای تکفیری و بنیادگرا به راحتی میتواند افکار عمومی را قانع کرده و برنامههای ضد اسلامی خود را اجرا کند.
مادرم گریه کن
گرداب/ سیر تحول جرایم از فیزیکی به سایبرنتیک
این تغییرات بنیادین موجب شده است تا بسیاری از اندیشمندان جوامع علمی، از وجود زندگی دوم انسانها در کنار زندگی اول سخن بگویند.
زندگی دوم مجازی مرحلهای تازه و نو در جوامع بشری میباشد که حال و آینده جوامع را دستخوش تاثیرات خود نموده است، این نوع زندگی اکنون به صورت بسیار عادی در میان مردمان رواج پیدا کرده است و این در حالی است که اکثریت ایشان نسبت به آن آگاهی لازم را پیدا نکردهاند.
علاوه بر این، زندگی دوم در فضایی است که انسانها ممکن است ساعتهای متوالی را در آن به سر برند ولی از گذر زمان آگاهی دقیقی نداشته باشند و در مرحلهای حادتر، به از دست دادن زمان و فرصتهای زندگی اول خود توجهی باشند.
اینترنت و فضای مجازی با کارکردهای آشکار و پنهان خود، عناصر زمان و مکان را هم دستخوش تغییر قرار داده است؛ بهنحوی که بسیاری از اوقات، زمان حقیقی و مکان مجازی برای کاربر جا به جا میشود ولی کاربر از این قضیه آگاهی ندارد.
از جمله مسایلی که فضای مجازی باعث ایجاد تغییراتی اساسی در شکل و ساختار آن شده است را میتوان، مسایل مربوط به جرم و جنایت دانست.
تا زمانی نه چندان دور پلیسها دائما مشغول مراقبت از شهروندان و حقوق ایشان در خیابان و فضای فیزیکی بودند، اما امروزه با تغییراتی که به وسیله ابزارهای پیشرفته مجازی در صور جرم و جنایت رخ داده است؛ نحوه محافظت از این فضا و تامین امنیت آن هم به نوبهی خود تغییر شکل یافته است.
ظهور جرایم سایبری و رشد روزافزون آنها همزمان با رشد و گسترش فناوریهای نوین، امروزه دغدغهی نظامهای مختلف جوامع بشری در راستای تامین امنیت شهروندان شده است.
ویژگی اصلی جرایم سایبری که فهم این واژه را هم در درون خود تداعی می کند، نامرئی و پنهان بودن این گونه جرایم در اذهان و فهم کاربران می باشد به طوری که بسیاری از مردم هنوز شناختی درست از مسئله جرم و جنایت در فضای مجازی پیدا نکردهاند و همین امر به نوبهی خود باعث میشود تا در برابر جرایم سایبری آسیب پذیرتر جلوه کنند و زمینه هم برای سارقان و یا جنایتکاران سایبری فراهمتر شود.
ویژگی دیگر جرایم سایبری این است که این گونه جرایم بر خلاف روال سنتی پیشین در فضای فیزیکی اتفاق نمی افتند، انتقال جرم و جنایت از فضای فیزیکی جامعه به فضای سایبر در عصر حاضر بسیاری از معادلات در شناسایی و برخورد با مجرمان را تغییر داده است.
هویت مجرمان سایبری برخلاف سایر انواع جرم و جنایت فیزیکی به آسانی قابل شناسایی نیست، عدم ارائه هویت توسط مجرمان و کلاهبرداران سایبری و نیز ایجاد هویت جعلی با راه اندازی وبلاگها و یا سایتهای جعلی، زمینه به دام افتادن کاربران را در دام جنایتکاران سایبری آسانتر کرده است.
شناخت جرایم سایبری و ارائه دانش لازم به کاربران در این رابطه در بایستی اولین زمینه برخورد با جرایم و جنایات سایبرنتیک باشد و در وهله اول اهمیت قرار گیرد. برای مثال آموزش و آگاهی بخشی در زمینه اشکال و صور جدید این جرایم همچون کلاهبرداری، نقض حق مالکیت، جعل، سرقت اطلاعات، اخلال در دسترسی به دیگران، هرزهنویسی، هککردن نقل و انتقالات بانکی افراد، انتشار اخبار کذب و... در فضای مجازی، بایستی در صدر برنامههای آموزش همگانی قرار گیرد.
علاوه بر این نکته مهمی که در رابطه با این مرحله عنی برخورد با جرایم سایبری وجود دارد آن است که بروز شکل ها و صور جدید جرم و جنایت در عصر حاضر، متضمن اتخاذ روش های جدیدی هم در برخورد با جرایم سایبری می باشد.
گرداب/ اثرات مخرب گوشیهای هوشمند / اعتیاد روانشناختی بستر مشکلات فیزیکی
در قسمت پایانی خبر قبلی آماری از بررسیهای انجام شده توسط "دانشگاه دانگوک" بر روی 100 نفر از دانشجویان، در مود تاثیر گوشیهای هوشمند بر نحوه رفتار و زندگی آنها ارائه دادیم. نتایج ارائه شده در این تحقیق نشان میدهد که بیشتر دانشجویان اکثر اوقاتشان را صرف کارکردن با گوشیهای هوشمندشان میکنند و تقریبا به آنها معتادند.
"اوننامرائه" که محقق بخش اعتیاد رسانهای "سازمان ملّی جامعه اطلاعاتی" کره جنوبی میباشد، گفته است: "اپلیکیشنهای چت گوشی و برنامههای مشابه "آوتلوک" که خبر از رسیدن ایمیل جدید میدهند، باعث میشوند که کاربر به طور بی وقفه از گوشی خود استفاده کند؛ این اپلیکیشنها از لحاظ روانشناختی حالتی را ایجاد میکنند که کاربر مجبور میشود به طور مداوام اخبار را چک کند و اطلاعاتش را حول موضوع چت به روز نگه دارد."
اعتیاد به گوشیهای هوشمند تاثیر زیادی بر اختلال در کارایی فرد دارند و عموما با "اعتیاد به شبکههای اجتماعی (SNS Addiction)" همراه هستند. اعتیاد به این گوشیها باعث به خطر افتادن سلامت فیزیکی فرد میشوند و بعضی از مردم به خاطر دچار شدن به این اعتیاد منزوی شده و از جامعه گوشهگیری میکنند.
یکی از نشانههای بارز اعتیاد به گوشیهای هوشمند، نداشتن تمرکز است و عامل مهم در پیدایش این اعتیاد وجود مسنجرهای رایگان موجود بر روی گوشیها و نیز اپلیکیشنهای بازی است. بودن این اپلیکیشنها بر روی گوشی، گاهی سودمندند ولی استفاده طولانی مدت از آنها اثرات جانبی زیادی نیز دارد.
قبل از ازدیاد گوشیهای هوشمند، کاربران برای ارتباط با یکدیگر از پیامک استفاده میکردند که هزینهای نیز برای آنها در پی داشت؛ اما وجود مسنجرهای جدید بر روی گوشی و دسترسی به اینترنت وایفای، امکان فرستادن پیامکهای رایگان را برای آنها فراهم کرده است. هزینه نداشتن ارتباط برای افراد باعث میشود که با وجود مشغله کاری و حتی نبودن موضوعی خاص برای صحبت، باز هم کاربران ترغیب شوند که با یکدیگر ارتباط مداوم داشته باشند.
در جوامع پیشرفته وفور اپلیکیشنهای خرید و فروش، خدمات و غیره باعث شده است که افراد تنها از طریق گوشیهای هوشمند، کارهایشان را انجام دهند و دراین میان کاربران زیادی وجود دارند که به علت گرفتار شدن به این نوع اعتیاد تنها از طریق گوشیهای هوشمندشان به انجام امورات خود میپردازند و حتی گاهی برای خرید نیز به بیرون از خانه خود نمیروند.
روانشناسان به این افراد نام "ساکنین جزیره هوشمند" دادهاند؛ اکثر این افراد معتقدند که صحبت کردن از طریق گوشی برای آنها بسیار راحتتر از صحبتکردن رو در روست. بنابراین زمانیکه فردی را در عالم فیزیکی ملاقات میکنند، بیشتر سعی میکنند به گوشی خود دقت کنند تا اینکه به صورت فرد نگاه کنند.
استفاده از گوشیهای هوشمند برای مدت طولانی برای سلامتی انسان مشکل ایجاد میکند. کودکان و نوجوانانی که به سن بلوغ نرسیدهاند و به خاطر بازی با گوشی، به طور پیوسته بر روی گوشی خود تمرکز میکنند؛ رشد مغزی آنها به صورت غیر متعادل صورت میگیرد. هنگامی که در جوانی مغز انسان رشد میکند، ابتدا نیمکره چپ مغز و سپس نیمکره راست مغز رشد میکند.
اینترنت ملی
فیسبوک سیاه، دام جدید هکرها
شهادت علی اصغر حسین(علیه السلام)
سیر نمایشگاهی حجاب
تجربه ای زیبا با وبگردی در وبلاگستان امام صادق(ع)
شمر امروز
من یک بسیجیم
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1(سری دوم)
سیر نمایشگاهی حجاب در بیانات مقام معظم رهبری
سیر نمایشگاهی بیانات رهبری در رایطه با حجاب
به عمل کار برآید به اشک ریختن نیست
حماسه «نهم دی ماه» در کلام حضرت آیتالله خامنهای
اعجاز قرآن ، قسم به انجیر و زیتون ...
دیدار اعضای مجمع خیرین سلامت کشور با رهبر انقلاب
مجموعه چندرسانهای: «بیخواص»
بازدید دیروز : 508
کل بازدید : 665811
کل یاداشته ها : 462